💠 *چند خاطره کوتاه نادرزمانی به‌مناسبت دهه فجر، و سالروز شهادت سردار علی شوشتری*

🔹 هنوز انقلاب پیروز نشده بود و مردم به خیابانها می‌ریختند و تظاهرات بر پا می‌کردند. تعدادی از مردم و جوانان و نوجوانان خیابان همیشه بهار و مسجد امام علی(ع) خرمشهر نیز شرکت می‌کردند.

یک شب شهید علی شوشتری و علی مزرعه به تعدادی از بچه‌ها گفتند امشب بیائید به تظاهرات برویم.
طبق قرار قبلی همه سر خیابان و دم مدرسه سالور که ......

*#خاطره_طنز_جبهه*

💠دعای ماه رجب
🔹 *توضیح:*
(در زمان جنگ تحمیلی حزب بعث صدام‌حسین علیه ایران، امکانات ما بسیار کم بود و گاهی اوقات مجبور می‌شدیم که چند رزمنده از یک اسلحه، و یا ابزار‌های دیگر، بصورت مشترک استفاده کنیم!. هروقت از این کمبودها گلایه می‌کردیم، فرمانده‌هان می‌گفتند: *"چاره‌ای نیست، فعلاً دو سه تایی استفاده کنید تا بعد!"*)

🔹ایام ماه رجب بود و هر روز .......

#صداقت_رئیسی
💠 *فیلم/ مخالفان شهید آیت‌الله رئیسی ببینند و بخوانند و بدانند!!:*

🔹سال ١۴٠٠ که خودرو سواریی که با پوسترهای تبلیغات انتخاباتی شهید آیت‌الله رئیسی تزئین شده و توسط مخالفین ایشان به نشانه اعتراض و تخریب شان مورد رنگ‌پاشی قرار گرفت، بعضی از دوستان نصیحتم می‌کردند و می‌گفتند: "خدا را شکر کن که خودرو را تخریب و به آتش نکشیدند! تو چه سود و نفعی از تبلیغات برای آقای رئیسی میبری؟؟! مگر وعده چیزی به تو داده‌اند که برایش تبلیغات می‌کنی؟! جز خسارت و ضرر چه سودی برای تو دارد؟!"
جواب دادم: "آخه از کسی که خودش .......

💠 *یوسف زنده از چاه بیرون آمد که با شهادت عزیز شود*

🔹 *مجموعه خاطرات بچه های پایگاه مقاومت بسیج مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
🔹 *خاطره نادرزمانی از شهید یوسف عبدی ١۴٠٢/١/٢٠ (١٩رمضان):*

١٩ رمضان هر سال یاد و خاطرات و نحوه شهادت یوسف عبدی برایم زنده می‌شود.

یوسف در زمان کودکی در روستای دهزیر (موسویه) استان فارس .....

💠اعلامیه مراسم سالگرد آیت‌الله نوری‌:

در آستانه شهادت امام کاظم(علیه السلام)،
سالگرد ارتحال عالِم مجاهد حضرت آیت الله سید ابوالحسن نوری (امام جمعه سابق خرمشهر) و پیر مجاهدان دفاع مقدس،
به میزبانی نماینده معزز ولی فقیه در استان خوزستان برگزار میگردد.

سخنران: حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری

زمان: چهارشنبه ۲۶بهمن ماه۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۰
مکان: مسجد جامع خرمشهر

🔹پینوشت:
مطالب مرتبط با مرحوم آیت‌الله سید ابوالحسن نوری مهری:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1632
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1628
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1626

🖋سایت آیت الله سیدمحمدنبی موسوی فرد
نماینده ولی فقیه در خوزستان
📤پاسخگویان:
🔹 *عضویت در کانالهای واتس آپ، تلگرام، ایتا، سروش:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3078
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4207
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14533
در بله:
https://ble.ir/pasokhha/8406821712207777287/1676348331531
در سروش:
https://sapp.ir/pasokhgooyan

💠 مطالبی مختصر در مورد شهید رحیم صحرائیان:
توجه: مطلب ذیل بنا به درخواست گروه فرهنگی مسجد قبله شهرستان جهرم تهیه شده است.

🔹استوار یکم شهید رحیم صحرائیان، از اولین شهدای ارتش در روزهای نخست شروع جنگ و دفاع مقدس است که محل خدمت ایشان در پادگان دژ خرمشهر و پاسگاه مرزی شلمچه بود.
این شهید والامقام، متولد سال ١٣٣۵ در شهرستان جهرم بود، و دو یا سه سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت و استخدام ارتش در آمده بود.
ایشان با شروع جنگ تحمیلی١٣۵٩ و حمله ارتش حزب بعث صدام به مرز خرمشهر، در تاریخ ٣ مهر ١٣۵٩ در بیابانهای شلمچه بر اثر اصابت گلوله تانک رژیم بعثی صدام به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید صحرائیان در تاریخ ٢۴ آبان ١٣۵٨ با خانم رباب زمانی در خرمشهر عقد نموده و بعد از ۴ ماه گذراندن دوران عقد، در تاریخ ٢۴ اسفند ١٣۵٨ ازدواج نمودند.
این شهید عزیز، در تاریخ ٣ مهر ١٣۵٩، بعد از گذشت ۴ روز از شروع جنگ تحمیلی، به شهادت رسیدند. رویا صحرائیان، فرزند این شهید بزرگوار نیز ۵ ماه بعد از شهادت پدرش در شهر جهرم متولد شد و هم اکنون با داشتن دو فرزند، در بیمارستان پیمانیه جهرم بعنوان پرستار مشغول خدمت است. این فرزند شهید، در دوران شیوع ویروس کرونا، همچو پدر شهیدش با شهامت تمام و بصورت داوطلبانه در بخش کرونای بیمارستان، و دور از همسر و فرزندان کوچکش، به خدمت به بیماران کرونایی پرداخت و مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.

🔹 خانم رباب زمانی همسر شهید رحیم صحرائیان:
رحیم، مرد نترس و شجاع، مهربان، منظم و ......

💠 *بسم‌رب‌الشهداءوالصدیقین*
هیئت محبین انصار المهدی(عج) شهر بندر امام خمینی(ره)، هرزه‌گویی و لجن‌پراکنی میرحسین موسوی (سرکرده فرقه فتنه٨٨) علیه سردار رشید اسلام *شهید حاج حسین همدانی* را محضر امام زمان(عج)، و نائب بر حقش، حضرت امام خامنه ای، ملت غیور و سرفراز ایران، خانواده های معظم و معزز شهدا، و جهان اسلام، تسلیت عرض نموده، و گستاخی این سرکرده گروهک فتنه‌گر را محکوم می‌نماید.

سردار دلها، حاج حسین همدانی، دلیر مرد شجاعی بود که.....

عکاس: نادرزمانی/ غسالخانه گلزار شهدا بندر امام خمینی(ره)

*وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ*

شهادت برادر عزیز مان، بسیجی ولایی و سرفراز، *شهید علیرضا دریس* را خدمت همه بسیجیان مخلص و ولایی، و خانواده معظم و همسر مکرمه شان تهنیت و تسلیت عرض می‌کنم.

🔹چند روز پیش ....

💠 *پایان قسمت دهم و اتمام خاطرات روزهای اول جنگ در خرمشهر:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2477
🔹 *ادامه خاطره حاج اسحق غلامپور:*
(روزی که در آبادان گفته می‌شد جنگ در خرمشهر تن به تن شده است، من و امیر با موتور رفتیم دیدم روی پل خرمشهر مردم بالاجبار در حال خروج از شهر هستند! می‌گفتند عراقی ها نزدیکهای خیابان چهل متری رسیده‌اند! در سرازیری پل تانکی را دیدم که لوله اش بطرف شهر است!.
با امیر از چهل متری که عبور......

💠 *ادامه اول قسمت دهم و پایان خاطرات:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2477
🔹سوم خرداد ۱٣۶١ پس از عملیات آزادسازی خرمشهر، هیچکس باورش نمی‌شد این شهر ویرانه همان خرمشهر سرسبز و زیبای است که در چهارم آبان ۱۳۵۹ به چنگ رژیم منحوس حزب بعث عراق افتاد! در طول ۱۸ماه تصرف شهر، بعضی مناطق چنان ویرانه و با خاک یکسان گشته که از یکطرف شهر طرف دیگر پیدا بود! 
یادمه وقتی با پدرم به کوی...... 

🔴  *مجموعه خاطرات بچه های مسجد امام علی خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
قسمت اول:
*زندگینامه نادرزمانی و خاطرات کودکی+عکس*

🔹مقدمه:
بچه های پایگاه مقاومت بسیج مسجد امام علی خرمشهر که از سال ۱۳۶۹ تا سال ۱۳۷۷ در کنار هم بودند، یکی یکی و به مرور زمان هر کدام به شهر و استانی رفته و حدود ۲۵ سال از هم دور و خیلی ها شان از هم هیچ‌خبری نداشته و بعضی ها هم از یاد هم رفته بودند!
با پیشنهاد سرهنگ پاسدار جناب آقای بهروز کاظمی و آقای رضا خاکباز از مدافعان حرم، آقا سیروس کاظمی و آقا سجاد درمیانی که بعد از چندین سال بطور خیلی اتفاقی و در جریان فوت برادر عزیزمان جناب آقای علیرضا درمیانی شماره تلفن همدیگر را پیدا کردیم، و نیز با اصرار حاج فرید منادی، که همه این عزیزان از بچه های قدیمی پایگاه امام علی بودند، گروه واتس‌آپ *"یاد یاران"* را تشکیل و به کمک هم مابقی دوستان را ردیابی و به گروه دعوت کرده و به تجدید خاطرات پرداختیم.

آنچه ذیلاً تقدیم تان می‌شود، مطالب و خاطراتی در مورد این بنده حقیر است که فرصت را غنیمت شمرده و در پاسخ یکی از اعضای محترم گروه که سوال کرده بودند: "آقا نادر، شما تحت تاثیر چه کسی بودید که بسیجی و مسجدی شدید و به جبهه رفتید و بعد از جنگ هم دنبال تشکیل پایگاه و هنوز هم دنبال تشکیل گروه و کار فرهنگی در فضای مجازی هستید؟"، بصورت مفصل و با جزئیات و طولانی نوشتم که دفعه دیگر کسی جرات نکند چنین سوالاتی ازم بپرسد و مجبور شود کلی مطلب بخواند!😅😂

🔹 *زندگینامه:*
بنده نادر زمانی فرزند ملا محمدشریف و ملا فاطمه ستوده، و نوه پسری ملا زایر غلامعلی که ۴۰ روز با قشون رضاخان قلدور در قلعه کهنویه استان فارس جنگید و کشته شد، هستم.
متولد خرمشهر به تاریخ ۱۳۴۴/۱۲/۱۸ میباشم اما در جبهه بنام (محمدمهدی)، و در شناسنامه ام نام پدرم (محمدامین) (چون شناسنامه پدرم در حقیقت متعلق به یک فرد متوفای دیگری بوده) و تاریخ تولدم (۱۳۴۴/۱۲/۱) قید شده است.

پدر و مادر، و پدربزرگ و مادربزرگ و همه اجدادم اهل روستای علامرودشت شهرستان لامِرد استان فارس بودند.
۱۰ سال پس از کشته شدن پدربزرگم به دست سربازان رضا شاه،........

🔴 *مجموعه خاطرات بچه های مسجد امام علی خرمشهر:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
طنز:
*"غواص و تیربارچی ناشی!+عکس"* 😅

🔹مقدمه:
از بعد از اتمام جنگ ایران و عراق تا اواخر دهه۱۳۷۰،بعلت وجود نیروهای سازمان منافقین خلق در نوار مرزی عراق و اروند رود و شلمچه،خرمشهر مدام مورد تهدید نظامی سازمان منافقین و خلق عرب قرار میگرفت و سالی چند بار وضعیت بحرانی و آماده باش در شهر اعلام می‌شد و سپاه خرمشهر نیز نیروهای عشایر، بسیجی و سپاهی خود را فراخوان و به نوار آبی خاکی شلمچه و ارودند رود و ساحل کارون و سطح شهر اعزام می‌کرد.

خاطره ای که تقدیم می‌کنم،امسال در گروه واتس آپی "یاد یاران" توسط حاج فرید منادی و بنده منتشر شده است.
اعضای این گروه، بسیجیان دهه۱۳۷۰ می‌باشند که از سال۱۳۷۶ به بعد از هم جدا و هر کدام به استان و شهری مهاجرت کرده و حدود ۲۵سال از هم دور بوده و دو ماه پیش با افتتاح این گروه، یک بار دیگر بسیجیان پایگاه مقاومت مسجد امام علی خرمشهر دور هم جمع شده و به تجدید خاطرات پرداختیم.
ارادتمند بسیجیان: نادرزمانی۱۳۹۹/۱۲/۲

🔹 *[۱/۲۴،‏ ۲۲:۵۵] فرید منادی:*
یک شب که آماده باش .....

🔴 من و خاطرات جبهه:

 علت انتشار خاطراتم:

بعضی از دوستان و آشنایان از بنده سوال می‌کنند: چرا خاطرات جبهه خودتان را بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از پایان جنگ، منتشر می‌کنید؟!

🔵پاسخ:
خدمت این عزیزان عرض می‌کنم که تعریف و نشر این خاطرات، یک موضوع جدیدی نیست و بنده در زمان جنگ و بعد از جنگ نیز بارها و بارها اینگونه خاطرات را هم نوشته ام و هم در اجتماعات و جلسات و فرصتهایی که در اختیارم قرار گرفته، چه بصورت اختصاصی و چه بصورت گروهی خدمت دیگران تقدیم کرده ام:

1⃣بنده زمان جنگ، دفترچه ای داشتم که وقایع روز را هر چه بود، حتی تفریح و گشت و گذار، و یا انفجارات، شهادت دوستان، جابجایی ها، بازگشت به اهواز، برگشت از جبهه و رفتن به منزل، پذیرش قطعنامه، و خلاصه همه موضوعات را در آن، با قید تاریخ و ساعت و جزئیات، یادداشت میکردم و این دفتر را سالهای بعد از جنگ، در اختیار روح الله زمانی، پسر ارشدم قرار دادم و ایشان از خواندن آن خاطرات لذت می‌بردند و برای دیگران نیز تعریف می‌کردند. (پسرم دفتر خاطراتم را متاسفانه گم کردند و بنده اسامی بعضی از دوستان و همرزمان و مناطق و ...، و نیز تاریخ و زمان دقیق وقایع را بیاد نمی‌آورم).

2⃣بنده بعد از جنگ و اتمام خدمت سربازی