💠 خاطره نادرزمانی/ به مناسبت سومین سالروز شهادت علیرضا دریس

🔹توضیح:
یکشنبه شب مورخ ١۴٠٣/١١/٢٨ مشغول نوشتن مطلبی به مناسبت سالروز شهادت شهید علیرضا دریس شدم، اما متاسفانه مشکلی، و بعد هم درگذشت همسر خواهرم پیش آمد و فرصت نکردم متن را پیش از مراسم سالروز، کامل و ارسال کنم!
لذا از خانواده معظم شهید دریس، و ......

#دهه_فجر_مبارک
💠 لینک مجموعه خاطرات نادرزمانی و دوستان
https://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
🔸 خاطرات روزهای انقلاب در سال ١٣۵٧:

🔹 چند خاطره کوتاه نادرزمانی به‌مناسبت دهه فجر، و سالروز شهادت سردار علی شوشتری
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3419
🔹 دستگیری دو نوجوان شعارنویس توسط کاراگاه مخفی شهربانی شاه!!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3422
🔹 کلیشه عکس امام و وحشت از آتش زدن منزل توسط چماقداران شاه‌دوست!!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3423
🔹 سرنگونی مجسمه شاه توسط مردم خرمشهر
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3424
🔹 تظاهرات و شکستن شیشه بانک/ گرفتن حق‌السکوت!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3425
🔹 حکومت نظامی و کتک خوردن مرد ٣٠ ساله!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3429
🔹 شهید هادی عبداللهی در ایام انقلاب
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3434
🔹 فاجعه سینما رکس آبادان در سال ١٣۵٧
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3435
🔹 خاطره‌ طنز مهدی چتری از شعار راهپیمایی ٢٢ بهمن
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3436
🔹 خاطره آزاده سرافراز اسماعیل محمودی از شکنجه شدن یاسین در زمان شاه!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3438
🔹 برخورد تانک ارتش به پل خرمشهر/ شهید دزدی سازمان مجاهدین خلق!
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3441
🖋نادرزمانی
📤پاسخگویان:
https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3443
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/5185

💠 خاطره نادرزمانی از فاجعه سینما رکس آبادان در سال ١٣۵٧

شبی که سینما رکس را آتش زدند، آخرهای فوتبال، و تصمیم داشتیم به خانه برویم، قبل از اتمام بازی، چند نفر از والدین به خیابان آمدند و با نگرانی بچه‌ها یشان را صدا می‌زدند!.
سمت مسجد هم غیر عادی، و بچه ها و خانواده‌ها بیرون بودند!
چونکه ماه رمضان بود و معمولا مردم بعد از سحر می‌خوابیدند، شلوغی سمت مسجد شاید معمولی بود اما از هیجان مردم مشخص بود اتفاقی افتاده!
به آنجا رفتم و مطلع شدم سینما رکس آتش گرفته!
برادرم غلامعلی با بچه ها به آبادان رفتند!.
آن شب مردم تا دیروقت توی خیابان بودند و از طریق .....

💠 خاطره نادرزمانی از شهید هادی عبداللهی در ایام انقلاب

خیابان همیشه‌بهار خرمشهر، اولین خیابان ٢٠متری کوی طالقانی از سمت بازار روز بود.
سراهی آبان، در وسط خیابان ما، و باعث تقسیم جغرافیایی محله مان شده بود. نیمی از منازل این خیابان به سمت مسجد امام علی علیه السلام که انتهای خیابان بود، و نیمی دیگر به سمت بلوار خلیج فارس و مدرسه سالور که ابتدای آن بود.

این تقسیم، هرچند تاثیری در .....

💠 خاطره نادرزمانی/ حکومت نظامی و کتک خوردن مرد ٣٠ ساله!

تقریبا همه محله‌ها و بازارهای خرمشهر هرشب تظاهرات داشتند و مردم و مخصوصا جوانان با شور بیشتری شرکت می‌کردند.

انگار رژیم ستمشاهی چاره‌ای جز اعلام حکومت نظامی، و ممنوعیت تجمع بیش از ٣ نفر، و منع تردد در ساعات تعیین شده، نداشت و روز به روز بر جمعیت تظاهرکنندگان افزوده می‌شد.

ارتشی‌ها پیش از ساعت اعلام حکومت نظامی، در خیابانها با فاصله‌های چند متری کنار هم صف می‌کشیدند و مستقر می‌شدند. هر سه چهار سرباز با هم مراقب چند خانه بودند که وقتی زمان .........

💠 خاطره نادرزمانی از سرنگونی مجسمه شاه توسط مردم خرمشهر

هرروز بر جمعیت تظاهر کنندگان افزوده می‌شد و دیگر بجای تظاهرات مخفیانه شبانه، مردم در روز روشن و در حضور ارتشیان و نظامیان هم اقدام به تجمع، راهپیمایی و شعار دادن می‌کردند!

یروز همه بچه های محله تصمیم گرفتیم بصورت دسته جمعی از .......

💠 *خاطره نادرزمانی از کلیشه عکس امام و وحشت از آتش زدن منزل شان توسط چماقداران شاه‌دوست!!*

همانطور که در خاطره پریشب که در مورد قسمتی از فعالیتهای سیاسی سردار شهید علی شوشتری در لینک زیر عرض کردم:👇

شهید شوشتری و تعدادی از جوانان و نوجوانان، در روزهای انقلاب، شبانه اقدام به شعارنویسی و کلیشه‌زنی بر دیوارهای خرمشهر، و شرکت در تظاهرات می‌کردند.

موضوع برگزاری تظاهرات .......

💠 ترس و شهادت کودک ۴ساله فلسطینی + خاطره نادرزمانی

🔹برای کودکان، صدای بمب ها هم کافی‌ست...

▪️تصویری از کودک ۴ ساله فلسطینی که به دلیل ایست قلبی هنگام بمباران غزه توسط صهیونیست‌ها، به شهادت رسید

🔵خاطره نادرزمانی از روزهای اول جنگ:
سال ١٣۵٩ که حزب بعث صدام‌یزید به خرمشهر حمله کرد، یروز من و دو خواهرم که در ........

💠 عکسی از جبهه که بعد از ٣۶ سال به دستم رسید! + دو خاطره دیگر از نادرزمانی از دفاع مقدس و دو رزمنده شجاع و مخلص از گردان امام حسین(ع) لشکر ٣٣ المهدی(عج):

حدودا دو ماه پیش شماره تلفن جناب آقای محمد صحرائیان، یکی از دوستان و همرزمان بسیار عزیزم را از طریق آقای کرامت الله قاسم‌زاده، یکی دیگر از همسنگرانم که بعد از گذشت ٣۶ سال از پایان هشت سال دفاع مقدس برای دیدارم از جهرم به بندر ماهشهر خوزستان آمده بودند را .......

#فوت_جواد_عزیزم
#یاد_شهید_عبدالحسین_غلامپور

💠خاطره نادرزمانی:
🔹دیشب که خانواده آقای محمدی با غم و اندوه و ناله و گریان تا دیروقت و بلکه تا صبح و الان بیدار و منتظر بازگشت پیکر آقا جواد عزیزشان از بیمارستان تهران به اصفهان هستند، یاد دهه60 و جبهه و جنگ و شهادت و بازگشت پیکر پاک و مطهر شهید عبدالحسین غلامپور از بیمارستان آیت‌الله کاشانی اصفهان به شیراز افتادم. آن شب خانواده معظم شهید غلامپور تا دیروقت و صبح با گریه و غم و اندوه منتظر عزیز دلشان بودند و اصلا نخوابیدند.
یکی از خواهران مکرمه ایشان با غم و غصه فرموده بود: *"ما هیچ‌وقت تا این موقع منتظر برگشت عبدالحسین به منزل نبودیم!"*

🔹شهید عبدالحسین غلامپور متولد و بزرگ شده آبادان و از مهاجرین جنگی مقیم شیراز بود.
این شهید گرانقدر عضو .......

💠خاطره نادرزمانی از دیدار امام خامنه‌ای با مردم خوزستان:

سلام بر خوانندگان ارجمند، دوستان، یاران قدیمی و بسیجیان دهه ٧٠ مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر.

🔹الان که فیلم دیدار حضرت .......

#هفته_دفاع_مقدس

💠خاطره نادرزمانی از نوجوانان و جوانان هیپی و بیتلی و پانکی و رپی، که مدل موی سر و لباس و ظاهر شان با بچه های مذهبی و جبهه و جنگ متفاوت بود اما دلیرانه به جنگ و دفاع از میهن اسلامی آمدند!

🔹خاطره زیر، در پاسخ و واکنش به کلیپی که توسط برادر بسیجی و مدافع حرم جناب آقای رضا خاکباز در گروه مجازی "یاد یاران/ بسیجیان دهه ٧٠ مسجد امام علی خرمشهر" ارسال شد، می‌باشد، و به هیچ وجه به مفهوم تعریف و تایید مدلهای غربی و غربگرا نیست و جوانانی که به دام مدلهای غربی افتاده بودند نیز پس از توفیق حضور در جبهه و جنگ، ظاهر خود را اصلاح نمودند.

این فیلم با عنوان .......

💠 *خاطره نادرزمانی از روز ارتحال حضرت امام خمینی(ره)، اعزام به جبهه، و انتخاب امام خامنه‌ای به رهبریت + فیلم بیعت با رهبری*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
یادی از مرحوم آیت‌الله‌ حاج سیدحسین آیت‌اللهی امام جمعه فقید جهرم در زمان جنگ.

با حادثه تلخ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تاریخ ۲۷ تیرماه سال ۱۳۶۷ جنگ تحمیلی حزب بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ بصورت رسمی پایان یافت و از آن تاریخ نیروهای داوطلب مردمی و بسیجی، کم کم از جبهه به شهرها و استان‌های خود بازگشتند. حادثه‌ای بسیار غمبار که کام رزمندگان را تا سالها تلخ نگه‌داشت!
حاج سید احمد خمینی و آقای توسلی از مسئولان دفتر، و خادم امام می‌گفتند: "بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند!. امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند!.
دیگر خنده بر لب امام دیده نشد!.
امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند!" 😞

بعد از جنگ، در سال ۱۳۶۸ بنده نیز مثل همه رزمندگان دیگر، تصمیم به ادامه........

#خاطرات_دفاع_مقدس
#راوی_نادر_زمانی

💠 *نسل جدید را با #دفاع_مقدس آشنا کنید*

🔻 رهبر انقلاب: نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیدانند... آن طوری که شما قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم نسل امروز همین جور آن حادثه را بشناسد و ببیند و بداند. این آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.

١_ قسمت اول خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر، و فهرست اسامی شهدا و عزیزان مسجد امام علی علیه السلام و خیابان همیشه‌بهار:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2460
٢_قسمت دوم: ........

🔴  *مجموعه خاطرات بچه‌های مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
💠 *خاطره نادرزمانی و جواد خنافره به مناسبت درگذشت بسیار غم‌انگیز حاج عبدالله سامری، نماینده مردم خرمشهر در مجلس شورای اسلامی:* ۱۴۰۱/۲/۳۱

1⃣نادرزمانی: سال ۶۹ یا ۷۰ قرار بود سپاه خرمشهر به مناسبت سوم خرداد و سالروز عملیات بیت المقدس و پیروزی آزادسازی خرمشهر، و یا به مناسبت هفته دفاع مقدس. (درست یادم نیست کدام یک از این دو مناسبت بود)، یک رزمایش در شهر برگزار کند. آن زمان........

🔴  *مجموعه خاطرات بچه های مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
💠 *قسمت اول خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر، و فهرست اسامی شهدا و عزیزان مسجد و خیابان همیشه‌بهار:*
 ۱۴۰۰/۶/۲۶ بمناسب هفته دفاع مقدس

🔹بچه های کم‌سن و سال خیابان همیشه‌بهار (20 متری اول کوی طالقانی، و خیابان مسجد امام علی ابن ابیطالب علیه السلام خرمشهر)، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در قالب گروه‌های....... 

💠 *ادامه قسمت نهم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2475
🔹واقعیت این است که در طول هشت سال دفاع مقدس هرگز هیچ سری نه توسط نیروهای ایرانی، و نه توسط نیروهای عراقی بریده نشد و اینگونه مطالب صحت ندارد!.
طی تماس تلفنی که با سه سرتیپ بزرگوار آقایان مهدی کشوری، سید طالب شیبت الحمد، و سید رسول بحرالعلوم، داشتم، هر سه این برادران عزیزم که از پاسدارن اولیه سپاه خرمشهر، و از پیش از حمله رسمی عراق در مرز و شلمچه حضور، و تا سقوط خرمشهر و پایان جنگ در جبهه و منطفه حضور داشته اند، بریده شدن هر سری، چه عراقی و چه ایرانی در طول دفاع مقدس را تکذیب نمودند.

🔹مدافع جانباز آقای قنبر سبعه در خاطره ای از آن روزهای اول جنگ اینچنین برایم تعریف کرد:
(در یکی از روزهای اول جنگ، بین..... 

💠 *ادامه قسمت هشتم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2473
🔹انگار هرچه صدای انفجارها بیشتر و بیشتر، و نزدیک و نزدیکتر می‌شد اضطراب و دلشوره پدرم بیشتر و ممنوعیت خروج از منزل برای من و غلامعلی و عباس مهرآوران هم بیشتر می‌شد! او خیلی سخت اجازه میداد از محله دور شویم!. خیلی نگران عباس بود! اصلا به او اجازه حتی از اتاق بیرون آمدن هم نمیداد! عباس حبس شده بود که اتفاقی برایش نیفتد و در اولین فرصت او را زنده و سالم به روستایمان بفرستد که شرمنده مادر و پدر عباس نشود! 

خیلی دوست داشتم بدانم در بیابانهای..... 

💠 *قسمت هشتم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۷/۷ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت هفتم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2471
🔹حجم آتش دشمن زیاد شده بود و خرمشهر از زمین و آسمان مورد بمباران هوایی و اصابت توپ و خمپاره قرار می‌گرفت و مردم بیگناه، کشته می‌شدند! روز و ساعتی نبود که خبر شهادت و کشته شدن کسی را نیاورند!

خیلی از خانواده‌ها اسباب و...... 

💠 *ادامه قسمت هفتم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2471
🔹وقتی مسجد و منزل مرحوم ابراهیم محمودی مورد اصابت گلوله خمپاره قرار گرفت و چهار نفر از بچه‌های مسجد مجروح و منوچهر سیلابی به شهادت رسید، پیکر این شهید والامقام را از محل وقوع حادثه حمل کردند اما چون خانواده اش خرمشهر نبودند و بچه‌ها زخمی شده و آقای بهمن تسلیمی هم گرفتار کارهای مجروحین در بیمارستان بود، کسی اطلاع پیدا نکرد که جنازه شهید سیلابی را...... 

💠 *قسمت هفتم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۷/۴ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت ششم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2468

🔹با شهادت رحیم و فرستادن...... 

💠 ‌*ادامه دوم قسمت ششم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2468
🔹دکتر علیرضا غلامپور، علاوه بر اینکه از اقوام ما هستند، یکی از بهترین دوستان صمیمی بنده می‌باشند که از اول پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر با او و خاندان معظم شهیدان غلامپور بخاطر ازدواج برادر شان با خواهرم، آشنا شدیم و از آن روز تا کنون به این آشنایی افتخار می‌کنم. 

آقا علیرضای ما خاطراتی از اول....... 

💠 *ادامه قسمت ششم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2468
🔹حاج احمد غلامپور از پاسدارن، حاج حسن و حاج مجتبی و حاج اسدالله و شهیدان ابوالفضل و عبدالامیر غلامپور، فرزندان مرحوم حاج علی هستند که هم خود حاج علی و هم تمام فرزندانش رزمنده و جبهه‌ای بودند و هنوز به انقلاب و نظام ولائی و خون شهدا وفادار و مدافع ارزشها هستند.
عبدالامیر، سالها مفقودالاثر بود، اما در سال...... 

💠 *ادامه دوم قسمت پنچم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2465
🔹با اینکه شهید رحیم صحرائیان وصیت کرده بود او را در زادگاهش، شهرستان جهرم دفن کنند اما با توجه به وضعیت جنگی و بعلت قطع برق و عدم وجود آب، یخ و بنزین، در خرمشهر، امکان انتقال، و حتی نگهداری اجساد نبود و برای اینکه جنازه ها در آن هوای گرم بو نگیرند، همان صبح فورا (حتی بدون اطلاع خواهر و همسر و اقوام رحیم که آن زمان در خرمشهر زندگی می‌کردند)، در گلزار شهدا خرمشهر نزدیک پادگان دژ، بخاک سپرده شدند.

رزمندگان و مردم خرمشهر اینقدر...... 

💠 *ادامه قسمت پنجم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۶/۳۰ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت پنجم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2465
🔹شهید آقا مرتضی اصفهانی با دیدن فرار سربازان ارتشی، با ناراحتی گفت: "اگر ارتش دیشب...... 

💠 *قسمت پنجم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۶/۳۰ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت چهارم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2464
🔹آخرین شبی که شهیدان صحرائیان و اسفندیاری از مرز به منزل ما آمدند خیلی نگران بودند و دم درب منزلمان به پدرم اصرار و گفتند: "وضع خیلی خرابه و تانک‌های عراقی قصد حمله به شهر را دارند و خرمشهر را حتما خواهند گرفت! تو را بخدا، زن و بچه را ببرید به جهرم که خیال همه مان راحت باشد و اینقدر نگران شما نباشیم! ". 
پدرم گفت: "اگر ما از اینجا...... 

💠 *قسمت چهارم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۶/۲۹ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت سوم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2462
🔹 شهید رحیم صحرائیان و...... 

💠 *قسمت سوم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۶/۲۸ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت دوم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2461
🔹ما اصلا از جنگ، توپ، خمپاره، و راکت هواپیمای جنگی چیزی نمی‌دانستیم و در محله به بازی و تفریح مشغول بودیم که با صداهای انفجارهای مهیب مواجهه و آشنا شدیم! 
یکی دو روز اول جنگ که ما اسم....... 

💠 *قسمت دوم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۶/۲۷ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت اول:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2460
🔹برق و آب و نفت و بنزین خرمشهر کاملا قطع شده بود و تمام شهر اصلا حالت عادی نداشت و مردم موقعیت جنگی را درک کرده بودند و همه سعی می‌کردند به هر نحو شده هر کاری از دست شان بر بیاید انجام دهند.
یادم هست به منزلی در یکی از...... 

🔴  *مجموعه خاطرات بچه های مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
💠 *قسمت اول خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر، و فهرست اسامی شهدا و عزیزان مسجد و خیابان همیشه‌بهار:*
۱۴۰۰/۶/۲۶ بمناسب هفته دفاع مقدس

🔹بچه های کم‌سن و سال خیابان همیشه‌بهار (20 متری اول کوی طالقانی، و خیابان مسجد امام علی ابن ابیطالب علیه السلام خرمشهر)، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در قالب گروه‌های........