#بازنشر_خاطرات_دفاع_مقدس
#راوی_نادر_زمانی

💠 نسل جدید را با #دفاع_مقدس آشنا کنید

🔻 رهبر انقلاب: نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیدانند... آن طوری که شما قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم نسل امروز همین جور آن حادثه را بشناسد و ببیند و بداند. این آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.

🔹مجموعه خاطرات تلخ و طنز نادرزمانی و دوستان:👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
١_ *قسمت اول خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر، و فهرست اسامی شهدا و عزیزان مسجد امام علی علیه السلام و خیابان همیشه‌بهار:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2460
٢_قسمت دوم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2461
٣_قسمت سوم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2462
۴_قسمت چهارم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2464
۵_قسمت پنجم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2465
۶_ادامه قسمت پنجم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2466
٧_ادامه دوم قسمت پنجم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2467
٨_قسمت ششم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2468
٩_ادامه قسمت ششم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2469
١٠_ادامه دوم قسمت ششم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2470
١١_قسمت هفتم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2471
١٢_ادامه قسمت هفتم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2472
١٣_قسمت هشتم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2473
١۴_ادامه قسمت هشتم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2474
١۵_قسمت نهم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2475
١۶_ادامه قسمت نهم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2476
١٧_قسمت دهم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2477
١٨_ادامه قسمت دهم:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2478
١٩_ادامه دوم قسمت دهم و پایان خاطرات:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2479
٢٠_ *مجموعه کامل خاطرات نادرزمانی از روزهای اول جنگ + فهرست اسامی شهدا و عزیزان مسجد و خیابان همیشه‌بهار خرمشهر:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2480
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📤پاسخگویان: کانال و وبلاگ فرهنگی هیئت محبین انصار المهدی(عج)
🔹 *عضویت در کانالهای تلگرام، ایتا، سروش، بله و وبلاگ پاسخگویان:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/1708
در ایتا:
https://eitaa.com/pasokhgooyan/4038
در تلگرام:
https://t.me/pasokhgoyan/14367
در وبلاگ:
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2979
در سروش:
https://sapp.ir/pasokhgooyan
در بله:
https://ble.ir/pasokhha

💠 *یوسف زنده از چاه بیرون آمد که با شهادت عزیز شود*

🔹 *مجموعه خاطرات بچه های پایگاه مقاومت بسیج مسجد امام علی علیه السلام خرمشهر*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/category/6
🔹 *خاطره نادرزمانی از شهید یوسف عبدی ١۴٠٢/١/٢٠ (١٩رمضان):*

١٩ رمضان هر سال یاد و خاطرات و نحوه شهادت یوسف عبدی برایم زنده می‌شود.

یوسف در زمان کودکی در روستای دهزیر (موسویه) استان فارس .....

💠 مطالبی مختصر در مورد شهید رحیم صحرائیان:
توجه: مطلب ذیل بنا به درخواست گروه فرهنگی مسجد قبله شهرستان جهرم تهیه شده است.

🔹استوار یکم شهید رحیم صحرائیان، از اولین شهدای ارتش در روزهای نخست شروع جنگ و دفاع مقدس است که محل خدمت ایشان در پادگان دژ خرمشهر و پاسگاه مرزی شلمچه بود.
این شهید والامقام، متولد سال ١٣٣۵ در شهرستان جهرم بود، و دو یا سه سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت و استخدام ارتش در آمده بود.
ایشان با شروع جنگ تحمیلی١٣۵٩ و حمله ارتش حزب بعث صدام به مرز خرمشهر، در تاریخ ٣ مهر ١٣۵٩ در بیابانهای شلمچه بر اثر اصابت گلوله تانک رژیم بعثی صدام به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید صحرائیان در تاریخ ٢۴ آبان ١٣۵٨ با خانم رباب زمانی در خرمشهر عقد نموده و بعد از ۴ ماه گذراندن دوران عقد، در تاریخ ٢۴ اسفند ١٣۵٨ ازدواج نمودند.
این شهید عزیز، در تاریخ ٣ مهر ١٣۵٩، بعد از گذشت ۴ روز از شروع جنگ تحمیلی، به شهادت رسیدند. رویا صحرائیان، فرزند این شهید بزرگوار نیز ۵ ماه بعد از شهادت پدرش در شهر جهرم متولد شد و هم اکنون با داشتن دو فرزند، در بیمارستان پیمانیه جهرم بعنوان پرستار مشغول خدمت است. این فرزند شهید، در دوران شیوع ویروس کرونا، همچو پدر شهیدش با شهامت تمام و بصورت داوطلبانه در بخش کرونای بیمارستان، و دور از همسر و فرزندان کوچکش، به خدمت به بیماران کرونایی پرداخت و مورد تشویق و تقدیر قرار گرفت.

🔹 خانم رباب زمانی همسر شهید رحیم صحرائیان:
رحیم، مرد نترس و شجاع، مهربان، منظم و ......

💠 *پایان قسمت دهم و اتمام خاطرات روزهای اول جنگ در خرمشهر:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2477
🔹 *ادامه خاطره حاج اسحق غلامپور:*
(روزی که در آبادان گفته می‌شد جنگ در خرمشهر تن به تن شده است، من و امیر با موتور رفتیم دیدم روی پل خرمشهر مردم بالاجبار در حال خروج از شهر هستند! می‌گفتند عراقی ها نزدیکهای خیابان چهل متری رسیده‌اند! در سرازیری پل تانکی را دیدم که لوله اش بطرف شهر است!.
با امیر از چهل متری که عبور......

💠 *ادامه اول قسمت دهم و پایان خاطرات:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2477
🔹سوم خرداد ۱٣۶١ پس از عملیات آزادسازی خرمشهر، هیچکس باورش نمی‌شد این شهر ویرانه همان خرمشهر سرسبز و زیبای است که در چهارم آبان ۱۳۵۹ به چنگ رژیم منحوس حزب بعث عراق افتاد! در طول ۱۸ماه تصرف شهر، بعضی مناطق چنان ویرانه و با خاک یکسان گشته که از یکطرف شهر طرف دیگر پیدا بود! 
یادمه وقتی با پدرم به کوی...... 

💠 *قسمت نهم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۷/۹ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت هفتم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2474
🔹انگار آرایش نظامی عراقی ها بهم خورده و هر تانکی خودسرانه به هرطرف که می‌توانست می‌رفت و وحشیانه به شهر و مردم بی‌گناه شلیک می‌کرد! 
همان روزهای اول جنگ، و همچنین در..... 

💠 *ادامه قسمت هشتم:*
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2473
🔹انگار هرچه صدای انفجارها بیشتر و بیشتر، و نزدیک و نزدیکتر می‌شد اضطراب و دلشوره پدرم بیشتر و ممنوعیت خروج از منزل برای من و غلامعلی و عباس مهرآوران هم بیشتر می‌شد! او خیلی سخت اجازه میداد از محله دور شویم!. خیلی نگران عباس بود! اصلا به او اجازه حتی از اتاق بیرون آمدن هم نمیداد! عباس حبس شده بود که اتفاقی برایش نیفتد و در اولین فرصت او را زنده و سالم به روستایمان بفرستد که شرمنده مادر و پدر عباس نشود! 

خیلی دوست داشتم بدانم در بیابانهای..... 

💠 *قسمت هشتم خاطره نادرزمانی از روزهای اول شروع جنگ تحمیلی در خرمشهر:*
۱۴۰۰/۷/۷ بمناسب هفته دفاع مقدس
*لینک قسمت هفتم:*👇
http://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2471
🔹حجم آتش دشمن زیاد شده بود و خرمشهر از زمین و آسمان مورد بمباران هوایی و اصابت توپ و خمپاره قرار می‌گرفت و مردم بیگناه، کشته می‌شدند! روز و ساعتی نبود که خبر شهادت و کشته شدن کسی را نیاورند!

خیلی از خانواده‌ها اسباب و...... 

🔴 خاطره جبهه:

من و سعید بشکار و پول توجیبی!

یه رفیقی داشتیم بنام سعید بشکار که از مهاجرین جنگی آبادانی ساکن و همسایه جهرم ما بود؛ چون ما هم مهاجر جنگی خرمشهری بودیم، یه رابطه و دوستی خانوادگی خیلی خوبی بین ما ایجاد شده بود.

یروز که از خط به آسایشگاه ادوات لشکر المهدی در پادگان امام خمینی اهواز آمده بودم، آقا سعید که از آمدنم اطلاع پیدا کرده بود، برای دیدنم از آسایشگاه گردان ابوذر یا دیده‌بانی(درست یادم نیست آقاسعید نیروی کدام بود)  پیش ما آمد.

بعد از پذیرایی با چای